رادیویی را در نظر میگیریم. همه قطعات این رادیو بر اساس نظمی خاص، چیده شده و با این نظم و هماهنگی که با قوانین و فرمولهای طبیعت دارد، این ظهور را دارد که امواج الکترومغناطیسی به صدا تبدیل کند. حال سؤال این است که آیا اول، این قطعات، از کارخانه درآمد و بعد فهمیدیم که چنین قوانین و فرمولهایی در طبیعت وجود دارد؟ اگر کارگاهی فکر کنیم، بله. مسأله این طوری است. یعنی یک مکانیک، وقتی با این رادیو کار میکند و در اثر کار کردن، تجربیاتی کسب میکند و بعد احیاناً به قوانین و فرمولهای الکترومغناطیس، پی میبرد. اما از دیدگاه یک مهندس، دقیقاً بر عکس است. قبلاً قوانین در نظام هستی (عالم مجرد) وجود داشت و این آقای مهندس، از آن قوانین، مطالب را گرفته و نمود و ظهور این رادیو را بر اساس آن قوانین ریخته است. یعنی قوانین بر پایه رادیو پابرجا نشده است؛ بلکه این دستگاه رادیو بر مبنای آن قوانین، پابرجا شده است. اگر هزاران رادیو را هم خرد کنیم، قوانین مجرد، بر ثبات خود ثابت هستند و اصلاً هیچ گونه تغییری در آن قوانین به وجود نمیآید و هیچ قدرت تصرفی در انسانها، بر آن قوانین وجود ندارد.
©تمام حقوق این سایت برای ندای پاک فطرت محفوظ می باشد