یکی از ویژگیهای جامعه ی توحیدی با جامعههای غیر توحیدی که اختلافات و فرقهای فراوانی دارند، این است که در چنین جامعهای(توحیدی) نظارت از درون هر فرد فرد جامعه است؛ مدیریت به آن معنایی که در جامعههای غیر توحیدی هست در اینجا اصلاً مفهوم ندارد.
شما ملاحظه بفرمائید هزار و چند صد سال گذشته پیامبر خدا رحلت فرموده است. یک فرد در یک روستای دور افتادهای در سرمای ۱۰ درجه زیر صفر قبل از اذان صبح بلند میشود و قبل از اذان صبح میرود صدها متر آن طرف و یخ را میشکند و از چشمه آب پر میکند و با آن وضع شدید سرما و در آن وضعیت خطرناک نصف شب میآید و وضو میگیرد و مشغول نماز می شود. چه کسی بر او نظارت دارد؟
مدیر جامعه ی اسلامی هزار و چند صد سال پیش رحلت فرموده است. کدام پلیس این شخص را الآن کنترل میکند که اگر این کار را نکند زندان ببرد و جریمه اش کند و اخراجش کند و …؟
یا در آن گرمای سوزان آفتاب و روز طولانی آنقدر در حال روزه عرق میکند، تشنه میشود و از حال می رود. با همه ی امکاناتی که هست؛ آب خنک بخواهد، شیر و … هرچه بخواهد، همه چیز فراهم است. لکن با وجود همه ی اینها چه کسی الان دارد بر او نظارت میکند. چه کسی کنترل میکند؟ چه کسی مدیریت میکند؟ با کدام زندان با کدام شلاق با کدام توبیخ ؟
این جامعه ی توحیدی است. چون دیدگاه و بینش او باز شده است.فهمیده که آنچه نظارت میکند، قویتر از نظارت انسانهای دیگری است که بخواهد بر او نظارت داشته باشد.
می داند که آنکه بخواهد مرا توبیخ بکند و مجازات بکند، او بر همه ی ذرات وجود من حکومت دارد. چند روزی نخواهد گذشت که در محضر محکمه ی او حاضر خواهم شد؛ چه بخواهم و چه نخواهم، چه بدانم و چه ندانم. یک وقت میبینم که آنجا برای محاکمه حاضرم. این ایمان درونی دارد او را مدیریت میکند.
©تمام حقوق این سایت برای ندای پاک فطرت محفوظ می باشد